English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3922 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crane وسیله بلند کردن
craned U وسیله بلند کردن
cranes U وسیله بلند کردن
craning U وسیله بلند کردن
hoist U وسیله بلند کردن
hoisted U وسیله بلند کردن
hoists U وسیله بلند کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blast furnace gun U وسیله تزریق کوره بلند
buzzer U وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
buzzers U وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
to kick up U با پا بلند کردن
to throw up U بلند کردن
elevate U بلند کردن
heist U بلند کردن
lifts U بلند کردن
heists U بلند کردن
elevates U بلند کردن
heighten U بلند کردن
erecting U بلند کردن
hoist U بلند کردن
elevating U بلند کردن
exalts U بلند کردن
exalt U بلند کردن
heave U بلند کردن
heaved U بلند کردن
walk off with U بلند کردن
exalting U بلند کردن
throw up U بلند کردن
heightened U بلند کردن
lift U بلند کردن
lifting U بلند کردن
erect U بلند کردن
erects U بلند کردن
erected U بلند کردن
lifted U بلند کردن
heightening U بلند کردن
hoisted U بلند کردن
hoists U بلند کردن
upraise U بلند کردن
heightens U بلند کردن
chairlift U سردست بلند کردن
steal U بلند کردن چیزی
soars U بلند پروازی کردن
steals U بلند کردن چیزی
turn down <idiom> U کم کردن صدای بلند
soared U بلند پروازی کردن
chairlifts U سردست بلند کردن
lift fire U بلند کردن اتش
soar U بلند پروازی کردن
hydraulic lift U بلند کردن اب به نیروی اب
charters U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
haranguing U باصدای بلند نطق کردن
bank U کپه کردن بلند شدن
to make a dust U گردو خاک بلند کردن
harangued U باصدای بلند نطق کردن
pedestals U بلند کردن ترفیع دادن
pedestal U بلند کردن ترفیع دادن
harangues U باصدای بلند نطق کردن
raise a dust U گرد و خاک بلند کردن
banks U کپه کردن بلند شدن
to put forth U بلند کردن نمایش دادن
hoists U بلند کردن وسایل سنگین
hoisted U بلند کردن وسایل سنگین
shoplifting U بلند کردن جنس از مغازه
vociferate U با صدای بلند ادا کردن
sound off U باصدای بلند صحبت کردن
harangue U باصدای بلند نطق کردن
hoist U بلند کردن وسایل سنگین
lifting U بلند کردن شریک رقص اززمین
cranes U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
crane باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
craning U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
bite off more than one can chew <idiom> U با یک دست چندتا هندوانه بلند کردن
craned U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
lay hands one someone U دست روی کسی بلند کردن
long ball U [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
lift U بلند کردن شریک رقص اززمین
to pick up women <idiom> U دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
lifts U بلند کردن شریک رقص اززمین
lifted U بلند کردن شریک رقص اززمین
ululate U باصدای بلند ناله وزاری کردن
jabs U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jab U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbed U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
too many irons in the fire <idiom> U بایک دست چند هندوانه بلند کردن
jabbing U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
To vacate a house. U خانه ای را خالی کردن ( بلند شدن از محل )
deal lift U بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
forklift U ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
to blast something U با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
toe raise U تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
collects U وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
collecting U وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
collect U وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
spike U میخ بلند کف کفش فوتبالیست هاوورزشکاران میخ دار کردن میخکوب کردن
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
anneal U نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
fanned U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
add insult to the injury <idiom> U [بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره کردن]
extending U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extend U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
poop U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poops U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
extends U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
to pick up somebody [to find sexual partners] U بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
levers U اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
lever U اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
runs U کار کردن یک وسیله
powered U خاموش کردن یک وسیله
run U کار کردن یک وسیله
provide U وسیله فراهم کردن
power U خاموش کردن یک وسیله
provides U وسیله فراهم کردن
powers U خاموش کردن یک وسیله
powering U خاموش کردن یک وسیله
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
diddle U تحریف کردن به وسیله داده
squilgee U وسیله نظافت کردن کف ناو
diddled U تحریف کردن به وسیله داده
diddling U تحریف کردن به وسیله داده
automatize U خودکار کردن یک وسیله دستی
groups U جمع کردن چندین وسیله با هم
group U جمع کردن چندین وسیله با هم
disassembly order U روش پیاده کردن وسیله
ground tackle U وسیله مهار کردن قایق
synchronization U عمل سنکرون کردن دو وسیله
strickle U وسیله تیز کردن داس
belay U وسیله پیچیدن محاط کردن
diddles U تحریف کردن به وسیله داده
borer U هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
brown finish U صیقل دادن به وسیله سرخ کردن
to mediate a result U وسیله گرفتن نتیجهای فراهم کردن
mounts U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
cutoff block U سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
enabling U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enable U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1وقتي بلند حرف مي زني
1pedal pamping
1construed
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com